اسیر رمان جالب و پر از وقایع دراماتیک و غیر منتظره است. رمان
او فکر می کرد در دنیایی که توسط او اداره می شود تنها است
غم و ناامیدی ، اما وقتی او را برای اولین بار دید ، مانند پرتوی امید برای او شد
اما او طعنه تظاهرات تاریک خود را برای تبدیل شدن به بی رحمانه - ناعادلانه - سرد - بی رحم می کند
آیا این پرتوی دوباره می درخشد یا کاملا خاموش می شود؟